دو روزه بعد نماز مغرب و عشاء سوره ی واقعه رو میخونم

چند وقته حال خوشیم ندارم

امشببه آخرای سوره واقعه رسیدم

حس کردم خود خدا داره باهام حرف میزنه

انگار که گله انگار

مگه ندیدی ما اینکارو کردیم؟

مطفه بودی ما بزرگت نکردیم؟

حتی اگه یه بذر کاشتی ما بزرگش کردیم یا تو؟

پس چته؟؟

چرا نمیبینی

چرا یادت رفته

از من کی بهتر که بخوای؟

از من کی بیشتر مگه میتونه

از من کی بیشتر میفهمتت تو که خودتم فهمیدی تو این دنیا بی من بی کسی.

تو که میدونی

منم میدونم

شکستی ضعیفی سستی

آره

میدونم

یا راد ما قد فات

یا ارحم الراحمین

یا کریم و یا رب.

 

+عنوان فرازی از دعای ابوحمزه


مشخصات

آخرین ارسال ها

آخرین وبلاگ ها

آخرین جستجو ها