به نام او

 

 

گاهی وقتا غم و ناامیدی جوری قلب آدم رو به درد میاره که از شدت پریشونی گاهی حواست نیست و رو میکنی به خدا و میگی:
خدایا تو رو خدا.
یا میگی،
خدایا به خدا دیگه.
حال خوبی نداشتم نمیدونم چرا ولی دلم هوای قرآن خوندن داشت.نماز خوندم قرآن برداشتم، توی دلم گفتم باهام حرف میزنی؟:)قرآن که باز کردم با این آیه روبه رو شدم


وَمَا مِنْ دَابَّةٍ فِی الْأَرْضِ إِلَّا عَلَى اللَّهِ رِزْقُهَا
و جنبنده ای در زمین نیست جز آنکه روزیش بر خداست!


یعنی ببین منو، حواسم بهت هست!
یاد اون بیت از حافظ افتادم که میگن هروقت آدم زیبارویی رو میدیده میگفته:


آن که رخسار تو را رنگ گل نسرین داد
صبر و آرام تواند به من مسکین داد


یعنی خدایی که میتونه  نطفه را ،خون را به چنین زیبارویی تبدیل کنه ،حتما میتونه دل بی قرار منو هم آروم کنه


مولوی چه قشنگ میگه:

نان پاره ز من بستان جان پاره نخواهد شد

آواره عشق ما آواره نخواهد شد

آن را که منم خرقه عریان نشود هرگز

وان را که منم چاره بیچاره نخواهد شد

آن را که منم منصب معزول کجا گردد

آن خاره که شد گوهر او خاره نخواهد شد

 

+خداتو بهتر بشناس:)
+التماس دعا. یا علی


مشخصات

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها